قطعه شهدا

بغض در میان راه
در کویر تفته گلوی من
ساقه ای شکسته بود
گفتم : این سخنوران که بی صدا غنوده اند
وه چه خوب و خواندنی سروده اند
قطعه ای بلیغ و ناب
جاودان سروده ای به رنگ عشق و آفتاب
قطعه ای که هیچ شاعری نگفت
بهترین ترانه ای که گوش آسمان شنفت
جام من نثارشان
آفتاب شعر من همواره سایه سارشان
گفت : با تبسمی به رنگ غم
بهترین و برترین سروده ی زمانه است
شعر ماندگارشان
قطعه ی بهارشان
این زمان
دیده از نگاه و لب ز گفت و گو
بسته اند اگر چه
باز
بر لب خموششان ترانه است :
اشک را مجال های و هوی مده
گوش کن به چشم خود
در مسیر بادهای نوحه گر
بی امان به سوی جبهه می وزد
پرچم مزارشان
گفت و بغض من شکفت .
نظرات 2 + ارسال نظر
من پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 05:17 ب.ظ http://senobari.blogfa.com/

بعضی شعرها را هر بار میخوانی چیز جدیدی یاد میگیری

یاحق

گمنام جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:50 ق.ظ http://h-m.blogfa.com

با سلام و خسته نباشید به مدیریت وبلاگ

وبلاگ پر محتوایی دارید امید است که مورد رضایت حق قرار گیرد

در صورت تمایل با تبادل لینک ما را در جریان گذاشته تا بیشتر با هم آشنا شویم

با تشکر فرآوان گمنام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد